English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 63 (8993 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
outfoot U سریعتر از رقیب
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
You beat me to the punch. U تو از من سریعتر بودی.
You beat me to it. U تو از من سریعتر بودی.
frictional unemployment U اطلاعات ناقص مربوط به فرصتهای شغلی و عدم توانائی اقتصاددر تطابق دادن هر چه سریعتر افراد با مشاغل میباشد
input bound U وسیلهای که عمل به خارج فرستادن داده ها را با نرخی سریعتر از ورود داده هاانجام بدهد
RISC U طراحی CPU که مجموعه دستورات آن حاوی دستورات سریع الاجرا وساده است که نوشتن برنامه را مشکلتر ولی سریعتر میکند
rivalled U رقیب
rivaling U رقیب
rivalling U رقیب
opponent U رقیب
opponents U رقیب
competitress U رقیب
corrival U رقیب
emulative U رقیب
rivals U رقیب
rivaled U رقیب
competitors U رقیب
competitor U رقیب
unapproachable U بی رقیب
adversarial U رقیب
vier U رقیب
incomparable U بی رقیب
rival U رقیب
unrivaled U بی رقیب
adversary U رقیب
adversaries U رقیب
inimitable U بی رقیب
corrival U رقیب شدن
antagonists U رقیب دشمن
antagonist U رقیب دشمن
vies U رقیب شدن
vied U رقیب شدن
vie U رقیب شدن
upset U باخت رقیب محبوب
contain U جلو رقیب را گرفتن
outkick U تندتر از رقیب دویدن
upsetting U باخت رقیب محبوب
underprice U قیمت کمتر از رقیب
upsets U باخت رقیب محبوب
contained U جلو رقیب را گرفتن
contains U جلو رقیب را گرفتن
immortalize rug U فرش جاودانی و بدون رقیب
area blocking U سد راه کردن رقیب در منطقه معین
one upmanship U سبقت یا جلو افتادگی از حریق یا رقیب
one-upmanship U سبقت یا جلو افتادگی از حریق یا رقیب
open water U فاصله مشخص بین برنده ونزدیکترین رقیب
brush block U سد کردن سبک برای ایجادتاخیر در حرکت رقیب
upping U جلوتر از رقیب در مسابقه بودن به مقدار یک بخش یابیشتر
upped U جلوتر از رقیب در مسابقه بودن به مقدار یک بخش یابیشتر
up U جلوتر از رقیب در مسابقه بودن به مقدار یک بخش یابیشتر
let point U امتیازی که بخاطر مداخله حریف به رقیب او داده میشود
burn off U خسته کردن رقیب باگرفتن سرعت اولیه دوچرخه
accelerator winding U سیم پیچی سری که در تنظیم کنندههای ولتا از نوع نوسان ساز با باز شدن دوسر پلاتین میدان مغناطیسی را به سرعت کاهش میدهد وباعث بسته شدن هرچه سریعتر پلاتین میشود
interlocking directorate U حالتی که شخص واحد ریاست چندین کمپانی رقیب را داشته باشد
absolute advantage برتری مطلق یک کشور یا واحد تولیدی درعرضه یک محصول یا خدمت با هزینه ای کمتر از رقیب
quick opener U بازی تهاجمی که مدافع تیم توپ را از مهاجم میگیرد وبه سمت شکاف خط رقیب می دود
extends U گروهی ازتولیدکنندگان PC که انجمنی برای پیشبرد استاندارد تک بیتی به عنوان یک رقیب برای استاندارد باس MAC توسط IBM تشکیل داده اند
extend U گروهی ازتولیدکنندگان PC که انجمنی برای پیشبرد استاندارد تک بیتی به عنوان یک رقیب برای استاندارد باس MAC توسط IBM تشکیل داده اند
extending U گروهی ازتولیدکنندگان PC که انجمنی برای پیشبرد استاندارد تک بیتی به عنوان یک رقیب برای استاندارد باس MAC توسط IBM تشکیل داده اند
houses U 1-روش هجی کردن و ساختار کلمه که توسط شرکت نشر در همه کتابهایش به کار می رود. 2-طرح محصولات شرکت برای معرفی کردن محصولات رقیب به آنها
housed U 1-روش هجی کردن و ساختار کلمه که توسط شرکت نشر در همه کتابهایش به کار می رود. 2-طرح محصولات شرکت برای معرفی کردن محصولات رقیب به آنها
house U 1-روش هجی کردن و ساختار کلمه که توسط شرکت نشر در همه کتابهایش به کار می رود. 2-طرح محصولات شرکت برای معرفی کردن محصولات رقیب به آنها
tacit collusion U حالتی که قیمت کالاهای دو کمپانی رقیب دران واحد بالا رود حتی درحالتی که چنین تبانی یی عملا" صورت نگرفته باشددادگاه ممکن است با توجه به قرینه بالا رفتن قیمت اقدامات بازدارنده را با قائل شدن به وجود ان معمول دارد
Recent search history Forum search
1i have a dare foryou.are you willing to take it?
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com